Sunday, June 6, 2010

وارسی کتابهای قوم نگاران بختیاری-4

..
فارغ از هرج ومرج ناشی از تغییر ماهانه ی شاهان دست نشانده ،در پایتخت مردم کوه نشین در سرزمین بختیاری ودیگر مناطق لر نشین ،زندگی روزمره ی خودرا می گذراندند. در مرکز منطقه اما،بزرگان وبویژه فرماندار تیرویه،حال وروز دیگر داشتند.
تیرویه،خالوزاده ی پادشاه افسانه ای ایران،خسرو پرویز ،که شکوه شاهنشاهی را در روزگار کودکی ونوجوانی دیده بود،ونگرانی اش از هرج ومرج پایتخت با امدن یزدگرد ،اندکی فروکش کرده بود،اخبار یورش های گاه وبیگاه تازیان رابه پیرامون پایتخت با بزرگان ونزدیکان خود در گفتگو وبررسی داشت که پیک دربار وارد شد ودستور شاهنشاه یزدگرد را مبنی بر حضور خود ونیروهای کوهنشینان در پایتخت ،برای مقابله وتبیه تازیان تقدیم وی نمود. تیرویه در حالیکه پیک های خودرا برای گرداوری نیرو به میان کوه نشینان روانه می کرد وسرداران وسربازان شهری را-ایذه ودیگر شهرهای منطقه-به گرداوری وتدارک نیازهای نیروها فرمان می داد،بیاد اورد که این تازیان که سده ها امورحکومت هایشان در پایتخت ایران انجام می گرفت وحاکمان انها هر ساله به خدمت شاهنشاه ایرانزمین به تیسفون می امدند،بطور قطع باید علاوه بر ضعف وسستی حکومت ایران از نیروی ویژه ای برای این یورش ها که در نگاه نخست ابلهانه می نمود،بهره می برند.آیا در پشت این یورش ها رومیان ایستاده اند ؟ آیا...؟
---------در رودررویی با نیروهای حمله کننده ،به جز دوسه مورد ،این شهرها واستانها بودند که به دفاع بر می خاستند.شاید یکی دیگر از عوامل شکستهای پی در پی ایرانیان وسقوط شهرهایشان نیزهمین بوده است.باری تیرویه برای بار دوم ،در سال 17 هق،با تازیان رودررو می شود اما این بار در پیرامون ایذه ،شهر باستانی ومرکز حکومت منطقه،.تیرویه آشتی ودوری از جنگ وخونریزی را می پذیرد.
نعمان پور مقرن ،سردار عرب ،بدنبال جنگ وگریز های فیروزان حاکم خوزستان وسرزمین های لر نشین ،(که خود نیز از مردمان مهرگان کده؟ بود وبزرگ یکی از هفت خاندان معروف ایرانی ودر این زمان به شوشتر عقب نشسته بود تا در آنجا با تازیان به جنگ بپردازد.)،ودر پی فتح رامهرمز،به سوی ایذه می رود،"تیرویه باوی درباره ی ایذه صلح کرد که نعمان پذیرفت ووی را گذاشت وسوی رامهرمز بازگشت..."-تبری 1896-همه ی سپاه عرب در برابر شوشتر فرود امدند."هرمزان وسپاه وی ،مردم فارس وجبال واهواز ،درخندق هابودند.:-تبری همان-
میدانیم که تبری ودیگر تاریخ نگاران نخستین همچون مسعودی ومشکویه ودیگران ،مردم کوه نشین را کورد=کرد -می نامیدند.با توجه به این تذکر که مورد پذیرش همه ی بزرگان تاریخ ما می باشد،جوینده ی تاریخ بختیاری ،خواهد دید که مردمی که امروز بختیاری وپیشتر بخشی از لر بزرگ وپیش از آن،کرد (دربرابر شهری وروستایی) نامبردار بوده ومی باشند همواره در تاریخ حضور داشته وهرچند به سختی اما با ریز بینی می توان رد انهارا تا امروز دنبال نمود.اینک ببینیم از مجموعه کتابهایی که درباره ی تاریخ بختیاری ولر،مستقیم ویا غیر مستقیم مطلب دارند ،این تاریخ ویا اشاره ی تاریخی را از کی وچگونه مورد بررسی ویا پژوهش ویا دستکم ،اشاره قرارداده اند.
نظر به اهمیت کتاب قوم لر،پژوهشی درباره ی پیوستگی قومی وپراکندگی جغرافیایی لرها در ایران،تالیف دکتر اسکندرامان الهی بهاروند-نشر آگاه1370 بررسی خود را ازاین کتاب که نگارنده همچنان انرا کامل ترین وبا ارزش ترین نوشته ای می داند که دراین باره به رشته ی تحریر درآمده است،آغاز می کند.
لرها یکی از بزرگترین گروه های قومی ایران هستند که نزدیک به سه هزارسال پیش همانند دیگر آریاییان از اسیای میانه به ایران آمدند.با این جمله که در مقدمه ی کتاب آمده است وجمله ی بعدی که در آغاز فصل اول کتاب-منشا واژه ی لر-گفته شده:بررسی های زبانشناسی نشان دهنده ی پیوستگی قومی لر ها با دیگر اقوام ایرانی وبویزه شعبه ی پارسی است.نویسنده بدرستی وبا بهره بردن از دستاورد های دانشمندان با تخصص های گوناگون،تکلیف خود وخواننده را با گذشته ی باستانی قوم لر روشن نموده است.اما دکتر امان الهی از تاریخ 500سال نخست هجری تنها به اشاره ی مختصری به خاندان حسنویه کردی–که نگارنده با توجه به سرزمین های تحت حاکمیت انها شک دارد که کرد به معنای امروزین آن بوده باشند وبه احتمال قوی آنها را لر میداند هرچند نسبتی با کردان هم ،ممکن است درمیان بوده باشد.- از تاریخ کامل اثر پور اثیر،پرداخته است واز انهمه اشاره های ریز ودرشت به مردم ایذه وکردان کوهستانهای بختیاری ولرستان و..بویژه از بزرگی همچون هزاراسب پور بنکیر پور...که سالها حکومت منطقه ی لربزرگ را –پیش از اتابکان –به عهده داشته است ومی توان وی را پس از خلیفه وطغرل سلجوقی قدرتمندترین حاکم وفرمانده ی عصر دانست تا جایی که داماد سلطان ومورد اطمینان دایمی او بوده است ودست کم خود وپدرانش نزدیک به هفتاد سال حاکم بی رقیب خوزستان وایذه و...بوده اند،نام نمی برد.(نگارنده ی این سطور با جمعاوری اطلاعات وداده های تاریخی در مورد نیاکان بختیاری ها که در اغلب موارد با دیگر اقوام لر بزرگ وگاه لر کوچک مشترک است ،در حدود 3-4سال پیش وتا انجا که منابع در اختیار اجازه می داد،تاریخ 500ساله ی بختیاری را به صورت گزیده نوشته ودر تارنمای خود آورده است که در صورت به هم ریخته نشدن !همچنان باید باشد ودوستداران وعلاقمندان می توانند با مراجعه به تارنمای نگارنده از آن مطلع شوند.)باری استاد امان الهی در باره ی منشا واژه ی لر واصل ونسب لر ها از منابع سده های 4 ببعد والبته پژوهش های غربی هادر سده های 19 و20 میلادی بهره برده است که اغلب یا مطالب بی ارزش هستند-از نسل دیوان وکنیزان سلیمان و..- ویا فرض و گما نهایی که بی پاسخ می مانند.درحالیکه خود در همان دو جمله ی اشاره شده حق مطلب را انچنان که یافته های تاریخی بدست می دهد وخرد می پذیرد،اداکرده است
ادامه ی نقد موضوعی کتابهای تاریخی
همانگونه که تاریخ گزیده را باید سراغاز لرشناسی در سده های میانه ی هجری دانست ! کت

No comments: