Sunday, June 6, 2010

وارسی کتابهای قوم نگاران بختیاری-1سراغاز

بنام خداوند جان وخرد..درتماسی تلفنی یکی از تلاشگران جوان گستره ی فرهنگ وخبر بختیاری-از ایبنا نیوز-با ابراز نگرانی از نوشته های نقد ناشده ی تاریخ و..بختیاری وبداموزی های احتمالی ونیز هرج ومرج اطلاع رسانی وهرز روی وووواز بنده می خواهد که راهی را برای ورود وحضور دیگران بازنمایم.آنچه به دنبال این مقدمه ی کوتاه ودر چندین وچند بخش به اگاهی دوستان می رسد،تلاشیست مقدماتی با این هدف زودرس که:نه هرکسی که کله کج نهاد وتند نشست//کلاهداری وآیین سروری داند...هزارنکته ی باریک تر زمو اینجاست //نه هرکه سربتراشد قلندری داند.باری با کرنش وگرامی داشتن هرآنکس که نوشتن را نه برای نوشتن که برای اگاه کردن دیگران ابزار دست واندیشه قرارداده است ،سخن را باامید به یاری وهمکاری اندیشمندان بختیاری ،ودیگر اقوام لر که تاریخشان همبسته وپیوسته ی تاریخ بختیاریست ،آغاز می نماییم.....یکی از نیازهای بنیادین گروه های انسانی ،با داشته ها واندوخته های همانند،اگاهی از گذشته است.این اگاهی از دو راه می تواند بدست آید وی گسترش یابد.یکی شفاهی ویا سینه به سینه است ودیگری نوشتاری.مردم کوه نشین ،به سبب دوری از مدرسه ودرس وبطور کلی اموزش،بیشتر به روش سینه به سینه وبا بهره بردن از داستان ویادمان وشعر،البته با حذف وکاستن از حجم داشته ها ویادها وپیشامدها،گذشته ی خود را به صورت گزیده نگاه میدارند.روشن است که چنین اندوخته ای امکان ازیادرفتن وفراموشی ناشی از رخدادهای طبیعی وغیر عادی وبیماری وجنگ و...همراه دارد.این بلایی ست که برسر تاریخ وگذشته ی ما-ایرانی ولر وبختیاری-آمده است ودیده ایم که با چه سختی وتلاشی اندیشمندان بیگانه وخودی ،در دو سده ی گذشته ،توانسته اند بر گوشه هایی از آن روشنایی بتابانند که جا دارد به این تلاش وازخودگذشتگی همواره ارج نهاد وبر روان رفتگان آنها درود فرستاد وارزوی درازی عمر برای بازماندگان نمود.
باری ما،لر وبختیاری ،دارای کمترین آگاهی های نوشتاری در باره ی گذشته ی خود هستیم واین کمبود هنوز ادامه دارد.هرچند در دو ،سه دهه ی گذشته ،کارهایی ،بیشتر از سر نیاز وکمتر با پژوهش و اکادمیک،انجام گرفته است،که در جای خود موجب سپاسگزاریست،لیک هنوز در آغاز راهیم وچشم براه کارهای با ارزشتر-به لحاظ علمی-.کارهایی که بدون ترس ونگرانی بتواند مرجع ومنبع پزوهش های ایندگان قراگیرد. از آنجا که کتابهایی که به تاریخ وگذشته ی گستره ی کوچکی از کشور می پردازد کمتر مورد نقد وبررسی کارشناسانه قرار میگیرد،وبا تمام کاستی ها وکمبودها وگاه نادرستی های احتمالی راه یافته به اینگونه نوشته ها،امکان دارد مورد بهره برداری قرار گیرند وآن موارد ومطالب نادرست نزد بسیاری درست جلوه کند که درآنصورت زدودن انها سخت وگاه ناممکن می شود،برآن شدیم که ،در حد توان به معرفی وبررسی اینگونه کتابها بپردازیم تا خطر بدآموزی ناشی از کار غیر مستند نویسنده ،اندکی کمتر شود ودر پی این نقدوبررسی والبته با بهره بردن از دیدونظر دوستان علاقمنداست که،به روشن تر نمودن تاریخ خود کمک می شود
تا بیاری پروردگار واهل قلم واندیشه ،از مجموع نوشته های تاریخی موجود ،تاریخ نزدیک به واقع قوم وتبار خودرا برای آیندگان والبته سایر هم میهنان خود بیادگار بگذاریم.یک سوی دیگر این بررسی ها ،می تواند افشاگر حرکت های ناجوانمردانه ای باشد که برخی –حتا با بهره بردن از دشمنان ما-بدنبال سند سازی برای آینده هستند تا همچون شیخک نشین جنوب دریای پارس،در فرصتی مناسب،جعلیات خودرا به عنوان سند –البته به همراه دلارهای نفتی-در اختیار رسانه ها وسازمان های انچنانی قرار دهند.
باری در سخن بعدی به معرفی کتابه می پردازیم.
سخن استاد ایرج افشار در باره ی کتابهای کم محتوا در بخارای شماره ی 66 ص 164:از یزد دو کتاب .....با پست رسید.
خوشبختانه درین سالهای اخیر"چشم وهم چشمی"میان فضلای ابادی های بزرگ وکوچک آنها را بر انگیخته است که درباره ی ابادی خود شهرنامه بنویسند.این کار در قرون قدیم معمول بود وبعضی از آنها که بر جای مانده مانند تاریخ بیهق وتاریخ سیستان وتاریخ طبرستان ونظایر آنها (والبته نوشته شده ها به زبان عربی هم)اگر نبود تاریخ ما بدتر می بود از انچه اکنون هست. بنابراین کتابهایی هم که اکنون نوشته می شود اگر چه بسیاری از مطالب آنها جنبه ی روزگانی وشاید بی مایگی دارد وبر چشم امروزیان بی اهمیت می نماید محتمل است ایندگان را مفید خواهد بود.

No comments: