Tuesday, June 3, 2008

شیفتگی بیجا-همگرایی بجا


بختیاری به اندازه ی نیاز بزرگ است ودارای بزرگی!بزرگمرد دارد وشیرزن در گستره های ادب وفرهنگ وسیاست ودلاوری و...چه در بلندای ملی وچه در اندازه های قومی،پس نیازی به بزرگنمایی نداردوتنها باید گمانه زد وانچه وانکه را در ژرفای نا پیدایی وگم گشتگی مانده است را اشکار کنیم.
این اشاره بدان جهت بود که گاه گاه در برخی تارنماهای همتباران نوعی شیفتگی ودر نتیجه بزرگنمایی دیده میشود که خوشایند ما نیست.اگر تاریخ را بکاویم-بویژه تاریخ پس از فروپاشی ساسانیان را-خواهیم دید که از همان آغاز حضور داشته ایم والبته حضوری شایسته وبایسته ی قومی که وابسته ی قومی به مراتب بلند مرتبه تر بوده که دست تاریخ پس از هزارسال سالاری وسروری ،به سبب غفلت خود ازیکسو وبیداری وهشیاری دیگری،از سوی دیگر،به حاشیه رانده شده بود. در گستره ی جنگاوری ودلاوری-در پهنه ی سیاست ودولت مداری-در آبادانی ومردم داری-در ادب وادب پروری-ودر میهن مداری وهم میهن یاری و...به طور کلی در همه ی زمینه های زندگی میهنی –خوب وبد،غم وشادی –بوده ایم واز این رو شرمنده ی میهن وهم میهن-خدا را سپاس-نیستیم....اما در اندیشه ی نگارنده برای خود کمکار بوده ایم واز اینرو به خود بدهکاریم.
من –ممکن است برخی همتباران را خوشایند نباشد-می پندارم که تا خود را بدرستی نشناسیم واز جایگاه وپایگاه خود در میانه ی ملت بزرگ وفداکار خود آگاه نباشیم،هم نمی توانیم متناسب با ان،خواسته هایمان را تنظیم کنیم وبخواهیم وهم امکان به بیراهه رفتن وبردن را برای خود ودیگران فراهم نموده ایم. -------------------------- ( همه چیز در خدمت همگرایی)!
ممکن است برخی نیز از جداسازی بختیاری از (لر) نگران بشوند که همینجا عرض میکنم که بنده بختیاری را لر ولر را نیز از زیر تیره های پارسیان وآنها را به همراه ماد ها وپهلوی ها یا پارت ها ،که ساقه های تنومند یکدرختند،در ترکیب واختلاط و...مجموعه اقوامی که زیر نام ایلامی یادر گستره ی دولت ایلامی میشناسیم، وامروزه نام فرخنده وزیبای ایرانی را برخود نهاده اند میدانم وتا روزیکه چیزی جز این،که مورد پذیرش خرد وخردمندان باشد،جایگزین نشده باشد وشواهد خردپسندانه ای که امروز مورد قبول اندیشمندان بی سو نظر است با دلایل خرد پسندانه تری جایگزین نشود ،بر این باور میمانم.چراکه همه ی هماهنگی ها وهمراهی ها وهمداشته ها و...راکه برای یکی بودن مورد نیاز است ،در مردمان باشندهگان جنوب شاهراه تیسفون به ری وخراسان-به جز گستره ی محدودی در جنوب خاوری میهن- می بینم .واین در حالیست که مردم خراسان را هم ودیگر بلاد!را نیز برادران ونه حتا عمو زادگان –آنها میدانم وهر فاصله اندازی را که بر بنیاد گویش این وآن –من ومو یا آب واو ویا دختر ودو درو...بخواهد ما را از هم دور نشان دهد را ،اگر نه ؟؟؟که بیگانه وبیگانه اندیش میدانم.تلاش نگارنده در جهت دوری از بکار بردن وازه ی بد!آگاهانه است. وسرانجام این سخن آنکه ایا ما که بسیاری از ایسم ها ولژی ها و تعبیر ها وتفسیر های اجتماعی وسیاسی و...را از غربی ها گرفته ایم،به تلاشهای چند ده ساله ی آنها در جهت همگرایی میان قاره ای وبلکه فرا قاره ای ودست آوردهای درخشان آنها،اندیشیده ایم؟

No comments: